یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة

سلام شاید بهتر بود این پرسشو میگذاشتم در زمان تولد وبلاگ می گفتم اما به نظرم الان بهتر گفته بشه چون کسی که پرسشی رو مطرح میکنه دوست داره جوابشو زود بگیره شاید بهتر بود جواب این سوال رو خصوصی میدادم اما تصمیم گرفتم پستش کنم 

پرسش: حبیب پرسید: وبلاگ آزاد چه هدفی داره؟چقدر موفق بوده و پارمیدا دنبال چیه و چقدر به اون رسیده؟

دوست دارم جواب این پرسش رو با گفتن زندگینامه آزاد بگم البته خلاصه

این وبلاگ رو که 6سال پیش که  درست کردم با این هدف درست کردم که مطالبی که به نظر جالب میامد و بعضی مواقع جنبه سرگرمی داره رو  توش بذارم تو یکی دو سال اول به همین منوال گذشت البته جسته گریخته سوالایی هم می پرسیدم ولی زیاد هدف بحث درست کردن و آگاهی گرفتن یا دادن نداشتم فقط سوالی ساده بود تا این که ،دیگه نتونستم مثل قبل مطلب تو وبلاگ بذارم یک سری جریاناتی  پیش اومد که دیدمو باز کرد نسبت به مسائلی که داشت اتفاق می افتاد ،دیدم نمی تونم این مسائل رو ببینمو چیزی نگم برای همین کلا هدف وبلاگ رو تغییر دادم و سعی کردم اون مسائلی که می بینم و گاها خیلی بهشون فکر میکنم رو اینجا بنویسم، البته جوری بنویسم که هرکسی نظر خودشو بده می خواستم نظر همه رو بدونم راجع به اون موضوعی که مینوشتم، می خواستم همه آزادانه حرفشونو بزنن مخالف و موافق اوایل خیلی عالی بود برای همین راحت می نوشتم بودن هیچ نگرانی  استقبال هم خوب بود تا اون سال خاص که  مجبورشدم مطالبم رو خیلی سر بسته و گنگ بنویسم ولی تقریبا جنجالی بودن با همون هدف ،دیگه همه وبلاگ و من رو با مطالب بحث برانگیز و سوالام می شناختن برای همین تصمیم گرفتم ازیکی از دوستانم که مثل خودم جنجالی ولی با دیدگاه متفاوت  بود رو دعوت کنم برای نویسندگی اون موقع می خواستیم با دو دیدگاه صدامونو برسونیم به دنیا ،خیلی دیگر از دوستان هم بودند که  تو وبلاگای دیگر هدفشون با ما یکی بود. همه برای یک هدف می نوشتیم که در این پست یادی از شون کردم  اما اون وبلاگا همه فیلتر شدن یا  نویسندگانشون وبلاگ نویسی رو رها کردن بعضی از مطالب  من و  کل مطالب نویسندم حدف شد وفقط من موندم. با یک هدف که بتونم مکانی رو درست کنم که هر کسی آزادانه حرفشو بزنه و با تبادل نظر بتونیم ذهن و افکار خودمون رو باز کنیم و از صحبت ها اندیشه ها و عقاید هم باخبر بشیم شاید جنجال یا بگو مگویی اتفاق بیفته ولی همین بگو مگو ها شاید بتونه ظرفیت ما را برای تبادل نظر و پذیرفتن حرف مخالف بالا ببره و لی چقدر در این راه موفق بودم باید بگم با نظرات و دیدگاه های زیادی مواجه شدم  نظرات مخالف و موافق زیادی شنیدم اما احساس میکنم هنوز به اون هدف اصلیم یعنی آزاد بودن برای حرف زدن نرسیدم یعنی این مکان نمی تونه یا شاید اجازه نداره که بعضی مسائل رو باز کنه و نمی تونه به تنهایی یک مکان کاملا آزاد باشه چون محدودیت داره اگر این محدودیت ها نبود وبلاگ آزاد می تونست حرف بیشتری برای گفتن داشته باشه و بینندگانش راحت تر می تونستند نظراتشونو بگن ،اما و اما همیشه این اماها جلوی وبلاگ رو گرفت برای همین همیشه حرفهامو پشت پرده زدم شاید اشتباه کردم، شاید باید هدفمو عوض کنم ،شاید بهتره کلا بیخیال این حرفا و کارا بشم ومنم مثل بقیه ول کنم و برم، یا بشم مثل بعضی وبلاگها و بگم همچی آرومه، یا  هم هم پا بشم با بعضی وبلاگ های خاص و دیدگاه خاص و مورد قبول و برگزیده ،شایدم کلا اسم و شعار و همه چی وبلاگو تغییر دادمو نشستم به جمع کردن عکس های فاتنزی و دستور پخت قورمه سبزی و یا شایدم  ساخت شمع رو توضیح دادم اونجوری هم خودم  و هم بینندگان وبلاگم بی درد سر میشن

امیدوارم تونسته باشم جواب درست و حسابی به سوال بدم البته خوب نتونستم حرفمو بزنم چون بازم محکوم به نتوانستنم. فعلا




برچسب‌ها: دست نوشته
+ تاریخ یکشنبه 91/5/15ساعت 11:22 صبح نویسنده پارمیدا | نظر